در هر حال بدبختیم!!
![]()
مردی دو دختر داشت. یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد.
چندی بعد همسرش به او گفت:
ای مرد، سری به دخترانت بزن و احوال آن ها را جویا بشو.
مرد نیز اول به خانه کشاوز رفت و جویای احوال شد.
دخترک گفت : زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم. اگر باران ببارد، خیلی خوب است؛ اما اگر نبارد، بدبختیم.
مرد به خانه کوزه گر رفت.
دخترک گفت :کوزه ها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم. اگر باران ببارد، بدبختیم و اگر نبارد، خوب است.
مرد به خانه خود برگشت. همسرش از اوضاع دو دخترش پرسید. مرد گفت:
چه باران بیاید و چه باران نیاید ،ما بدبختیم!!
...................
حالا این حکایت ما است و کشور ما!!!
چه انتخابات برگزار بشود و چه نشود، چه رأی بدهیم و چه رأی ندهیم، چه با اسمشو نبر مذاکره بکنیم و چه نکنیم، چه نفت ارزان بشود و چه گران بشود، چه کشور ما همه معادن را داشته باشد و چه نداشته باشد، ما در هر حال بدبختیم!!!
موضوعات مرتبط: مطالب طنز ، داستان و حکایت
برچسبها: انتخابات , بدبختیم , ما بدبختیم , کشورمان بدبخت است
